نحوه برخورد با کودک نوپا

برخی از نوزادان وزوز هستند، اما برخی دیگر مانند حلزون کند هستند. بچههایی که به تعویق میافتند (تأخیر در پوشیدن لباس، آمدن به میز، پاسخ دادن به هنگام تماس) در یکی از دو گروه قرار میگیرند: 1) رویاپردازان (کودکان غافل که به راحتی حواسشان پرت میشود) یا 2) اجتنابکنندگان (کودکانی که کارها را بیرون میکشند تا از انجام کاری اجتناب کنند). از آنها خواسته می شود).
پس چگونه والدین می توانند جلوی کودک را بگیرند؟ در اینجا چند ابزار برای مقابله با زوزه کشیدن آورده شده است.
ابزاری برای مقابله با داودلینگ
با احترام ارتباط برقرار کنید
چند عبارت از قانون فست فود و کودک نوپا را به زبان بیاورید تا به فرزندتان بفهمانید که می توانید دیدگاه او را ببینید (حتی اگر مخالف باشید). سپس، از یک جمله «تو-من» استفاده کنید تا به او بگویید چه احساسی دارید. ("وقتی نمیای غمگین میشم، غمگین میشم... چون صبحونت سرد میشه.")
یک سازش برد-برد ارائه دهید.
در مرحله بعد، کمی سرگرمی یا یک مصالحه برد-برد ارائه دهید . برای مثال، میتوانید مسابقهای را پیشنهاد دهید: «تا 10 میشمارم و ببینیم با چه سرعتی کفشهایت را میپوشی». یا کمی از روانشناسی معکوس استفاده کنید («شرط می بندم که جسی برای پوشیدن کفش هایش خیلی کم است!»). به دنبال مصالحههای برد-برد باشید که به هر دوی شما اجازه میدهد «روی خود را حفظ کنید». مثلا:
سامانتا به بیلی 3 ساله خود گفت که وقت آن رسیده که پارک را ترک کند، اما پسرش گفت که باید یک سطل دیگر را با ماسه پر کند. سپس اقدام به گذاشتن شن و ماسه در آن کرد... یک دانه در یک زمان! سامانتا که بی تاب شده بود، یک سازش و سپس چیز سرگرم کننده ای را برای بیلی پیشنهاد کرد که مشتاقانه منتظر آن باشد. شما می گویید، نه، نه، نه! شما عاشق پارک هستید و نمی خواهید آن را ترک کنید. اما بابا منتظره پس بیایید این کار را انجام دهیم. می توانید قبل از رفتن ما کمی ماسه در سطل خود قرار دهید. آیا باید یک دقیقه بیشتر برای ریختن شن در آن وقت بگذارید یا دو؟
بیلی سریع گفت: «دو!» برای اینکه آن را حتی بیشتر سرگرم کننده کند، سامانتا کمی سینه را نواخت تا بیلی احساس کند برنده بزرگ تری است. گفت: چی!؟ دو دقیقه! به هیچ وجه! یکی زیاد است. باشه تو برنده ای تو همیشه منو برنده میشی می توانید دو دقیقه دیگر وقت داشته باشید. سپس به محض اینکه به خانه رسیدیم، میتوانیم با توپ بازی کنیم... شرط میبندم میتوانم توپ را آنقدر سریع پرتاب کنم که هرگز آن را نخواهی گرفت! آیا این یک معامله است؟»
به یاد داشته باشید، زمانی که فرزندتان سهم خود را از سازش حفظ می کند، همیشه با یک زمان کوچک (مانند در آغوش گرفتن، کمی تمجید، شایعات ، کمی بازی ) یا نواختن سینه به او پاداش دهید .
چه زمانی باید از پیامدها برای کودک نوپا استفاده کرد
با این حال، اگر فرزند شما همکاری نمی کند (یا اگر زمانی برای گوش دادن محترمانه و سازش های کوچک ندارید)، زمان آن رسیده است که یک پیامد خفیف داشته باشید. از آنجایی که اعمال آزاردهنده رفتارهایی با نور زرد هستند ("من آن را دوست ندارم.") و نه با چراغ قرمز ("اکنون بس کن!")، معمولاً می توان آنها را فقط با کمی نادیده گرفتن مهربانانه (به طور خلاصه پشت خود را برای محروم کردن پشت کرد) انجام داد. تمام توجه شما). البته، با دست و پا زدن، نادیده گرفتن رفتار آزاردهنده ممکن است آن را طولانی تر کند. در عوض، ممکن است بخواهید از یک پیامد خفیف مانند کف زدن استفاده کنید (چند کف زدن بلند و به دنبال آن یک غرغر کم می تواند هم به عنوان یک سیگنال هشدار و هم یک پیامد خفیف برای کودکان نوپا باشد).
با این حال، اگر هیچ چیز دیگری جواب نمی دهد و رفتار آزاردهنده از مرز غیرقابل تحمل عبور می کند، آن موقع است که باید تا سه بشمارید و از پیامد «کنترل گرفتن» مانند تایم اوت یا جریمه استفاده کنید.
در اینجا نمونه ای از آنچه ممکن است در عمل به نظر برسد آورده شده است:
برنادت در حال گذراندن یک صبح پوکی بود و برای پارک لباس نمی پوشید. . . حتی اگر او عاشق بازی کردن در بیرون بود. بنابراین، پدرش، آلوین، گفت: «قبل از زنگ خوردن غذا لباس بپوش، وگرنه وقت نداریم در پارک بازی کنیم.» سپس برای چند ثانیه پشتش را برگرداند تا ببیند بعد از آن چه خواهد کرد.
اگر او شروع به لباس پوشیدن کرده بود، او را تحسین می کرد و به او کمک می کرد. اما در عوض او همچنان به خروش آمدن ادامه داد. بنابراین، آلوین تصمیم گرفت سینه را بازی کند. او وانمود میکرد که به او کمک میکند لباس بپوشد، اما مدام اشتباهات احمقانهای انجام میداد، مثلاً سعی میکرد شلوارش را روی سرش بپوشد و به شیوهای فخرآمیز و احمقانه گفت: «بله! آره! اینجوری میرن! من از آن مطمئن هستم. . . درست؟"
متأسفانه، او در پاشنه های خود کنده شد و فقط از پوشیدن لباس خودداری کرد. بنابراین، آلوین تصمیم گرفت برنادت را به خاطر دویدن طولانی مدت جریمه کند. شما واقعاً، واقعاً نمی خواهید لباس بپوشید. باشه. مشکلی نیست، اما در آن زمان، امروز پارکی وجود ندارد. . . شاید فردا." و با آن پشت کرد و رفت.
پنج دقیقه بعد برنادت اعلام کرد که آماده رفتن است و آلوین با خونسردی پاسخ داد: "می دانم که تو پارک را دوست داری، اما امروز خیلی صبر کردی، فرصتی نیست." برنادت ذوب شد و گریه کرد و آلوین عاشقانه ناامیدی او را تصدیق کرد و به او آب میوه داد. هنگامی که او خرخر کرد و امتناع کرد، او یک دقیقه نادیده گرفته شد و او از شکایت خود جلوگیری کرد.
روز بعد، وقتی پدرش به او پیشنهاد کرد که او را به پارک ببرد، یک مسابقه کوچک «لباس پوشیدن» را پیشنهاد کرد: «شرط میبندم تا زمانی که من تا ده بشمارم نمیتوانی لباس بپوشی!» و او به سرعت لباس پوشید. "وای!" او فریاد زد. «به سرعت یک هواپیمای جت لباس پوشیدی. . . بزرگنمایی!»